سلام

بالا خره این امتحانات تموم شد!خدا رو شکر...ولی از دوستام جدا شدم...با یکی از دوستام قرار گذاشتیم تابستون به هم نامه بنویسیم!چه حالی میده!!!خلاصه...در آستانه ی انتخابات ما هم یه جایی پیدا کردیم:

روز دوشنبه با اهالی فک و فامیل حوس تظاهرات و بیرون راندن در خیابان ها کردیم...بعد از مناظره راه افتادیم به امید خدا تا کسی شیشه ی ما را نشکند و صدمه ای بر ما وارد نشود که اگر شود چه شود!!

فک و فامیل ما هم که حامی موسوی و حامیان حامیان ایشون و حامیان حامیان حامیان ایشون هستند همگی باهم از ایشان دفاع فقط شخصی می کردیم...از شعار های درپیت و از ما در آوردی گرفته تا جدیدترین شعار های روز...در مقابل طرفدارن آقای ا.ن...

ما هم سبز و سبز و سبز و آن ها سبز و سفید و قرمز و سبز و سفید و قرمز

بالا خره رسیدیم به یه پارک که بغلش پر بود از این موسوی ها!شعار هایی می داندند کهآدم از خنده می مرد!!!!ها ها ها !!!هر ماشینی که به جز موسوی رد می شئ یه تیکه باحال داشتند...مثلا برای طرفداران م.ر. همان تبلیغ پلو می گفتند(نیازی به توضیح بیشتر ندارد...)

خلاصه حسابی با فک و فامیل حالی به حولی کردیم....

راستی...جمعه رفته بودم خونه ی یک بازیگر...بگین کی؟....مهرداد صدیقیان...بازیگر فیلم های اتوبوس شب و دیوار و ...

اتاقشم دیدم...با عکساش...ولی خودشو نه!!آخه یه مجلس زنونه بود...حالا از کجا رفتیم خونشون؟!جریان از این قراره که اینا همسایه ی دختر عمه اینام بودن و با همم خیلی جور بودند...و ما هم برای این مهمونی رفتیم...ولی خداییش خوش تیپ بود...!!!!!!

پ.ن:

این پست به همه چی ربط داشت به جز عنوانش!!!

یه جک:از یه نفر می پرسن اسم کوچیک جومونگ چیه؟میگه:افسانه!!!!