دفترچه خاطرات من

امروز با یه آپ جدید خیلی جالب اومدم

حتما تا آخرشو بخونین:

بازیگران:من- یکی از دوستام که اینجا اسمشو (آ) می ذاریم-بروبچ مدرسه-یکی از بروبچ که اینجا سیاهی لشگره

موضوع:موسس عشق نا خواستنی

داستان شروع می شد...

فردا قراره ببرنمون اردو!

حالا کجا؟ تاتر دراکولا در کافی نت که قبل از محرم پارسال اسمش  امیر ارسلان در کافی شاپ بوده

این داستان از اون شبی شروع میشه که ما با عمه اینام رفتیم تاتر امیر ارسلان در کافی شاپ(پارسال)

اگه این تاتر  یا همون دراکولا در کافی شاپو دیده باشید می بینید که یه فرد لات به اسم(( اسی گوجه ای)) معروف به ((اسی ام پی تی جی جی جی))ـیعنی اسی  mp3 که با پیکان گوجه ای اش معروف به اسی گوجه ای شده است-در این تاتر بازی می کند.

ما این تاتر رو دیدیم و فرداش اومدیم مدرسه برای بچه ها تعریف کردیم

یکی از برو بچ که بغلمون بود که اسمش رو اینجا (آ) می ذاریم گفت  که یکی از بازیگر های زنش فامیلشونه

ما هم خوشحال شدیم و برا همدیگه از تاتر گفتیم

اون گفت که اون لاته که در اینجا اسمشو اسی می ذاریم خیلی قشنگ بازی می کنه و هزارتا تعریف ازش کرد( جالبه که هیچی درباره ی فامیل خودشون نگفت و فقط از اسی تعریف کرد)

من هم که یه ذره البته نه زیادا ، یه ذره اسی رو ازش خوشم اومده بود ازش تعریف کردم و گفتم منم خیلی دوستش دارم(اینجا رو لاف زدم)

ایشون هم جو گرفتش و بعد از یک ماه که هر چهارشنبه مجانی برای دیدن تاتر می رفت عاشقش شد یک دل نه صد دل

البته قبل از این عاشقی عاشق محمد رضا گلزار بود که همه بچه ها به نام خانم علف زار صداش می کردن.من هم چون زیاد از عشقش خوشم نمی یومد گلزارو مسخرش می کردم.

حالا منم یه دروغی گفته بودم که نمی دونستم موسس یه عشق می شم.

ایشون هر روز که میومد مدرسه از اسی می گفت و منم هی تشویقش می کردم که عشق خوبیست

الان هم بیشتر بچه ها نمی دونن این عاشق کی شده چون بیشترشون اون تاترو نرفتن و بازیگرشو نمی شناسن

بعد از محرم که شد اسم تاتر به دراکولا در کافی نت تغییر کرد.

آخر سال که مدرسه ما رو می خواست ببره اون تاتره بچه ها پول ندادن چون فکر کردن همون تاتر  امیر ارسلان در کافی شاپه(اینجا اشاره کنم که من اون سال  ، سال اولم بود که در اون مدرسه بودم و شنیدم که پارسال امیر ارسلان در کافی شاپو برده بودنشون)

بخاطر همین هم اونجا نرفتیم و ما رو بردن یه تاتر بی خود که همش خانومه توش می خندید

اه!اه! اه!

فکر کنم ۱ با ۲  ماه پیش بود که گفت عروسی اون فامیلشون بوده و اسی هم تو عروسی با زنش بوده(بیچاره سرش هوو اورده)

امسال هم  یهو هفته پیش اومدن و گفتن که می خوان ببرنمون اردو تاتر

ولی نگفتن کدوم تاتر؟

یکی از بچه ها که باباش جزو انجمن مدیر مدرسمونه گفت بنا بر این شده که ببرنمون تاتر دراکولا در کافی نت

(آ) داشت غش می کرد

انتظار خیلی بده!مگه نه؟

من هم که زده بود به سرم که اسم اصلی اسی و علت شادی (آ) رو به بگم رفتم به بروبچه های صمیمی عشق ایشون رو فاش کردم و تاکید کردم که به روی (آ) نیارن

اما...

بچه ها بی جنبگیشون رفتن گفتن که من رفتم بهشون عشقشو گفتم

ایشون هم قهر کردن

ولی من رفتم منت کشی  و با هم آشتی کردیم

تا چند روز پیش یکی از بچه ها سر کلاس براش از این فالای الکی پلکی گرفت و ۵۰٪ در اومد که اسی  این دوست ما رو دوست داره

(آ) که  فقط یه ذره شوق داشت بهش گفتم:

- ۵۰ ٪ که خیلی خوبه

آ :کجاش خوبه؟

من: مگه ۵۰ ٪ در نیومد؟

آ:آره!

من:خب دیگه... ۵۰ ٪ اون تو رو دوست داره و ۵۰ ٪ هم تو که باهم میشه ۱۰۰ ٪.این رو اون عشق نصف می کنه!

آ داشت غش می کرد و نزدیک بود گریش بگیره.هی منو بغل می کرد و هی ول می کرد

منم که بخاطر اینکه یه ذره بیشتر عاشق بشه و فکر کنه که من باعث این شدم که این موضوع رو بفهمه و با من دیگه کامل کامل آشتی کنه اینو گفتم

وگرنه این همین جوری از دهنم پرید

ختم کلام:

۱ـ حالا فردا ما هر ۳ کلاس تو یه اتوبوسیم و من مجبورم پیشش بشینم تا یه گالن آب قند با خودم همراه داشته باشم تا هر وقت ایشون غش کردن بهشون بدم

۲ـ قرار شده فردا همه ی بچه ها تیپ بزنن! آخه فردا قراره همه ی بچه های مدرسه(۲۰۰ نفری) بریم بله برون در یکی از سالن های تاتر تهران!

۳ـ هر وقت خواستید خاطره ای تعریف کنید از نبودن کسایی که در اون خاطره فامیل یا یه فردی دارن مطمئن بشین تا نخواین اینقدر درجه عشقی دیگرون رو بالا ببرین

۴ـ همیشه سر موقع پول اردو رو بدین تا اینقدر بچه های دیگرو زجر ندین

۵ـسعی کنید  دیگران رو به عشق دعوت کنید.عشقی که هرگز نتونن بروز بدن .چون هر وقت بروز بدن دیگه عشقی در دلتون نمی مونه تا شبا باهاش خوابتونو سپری کنید

۶ـ گفتم به عشق دعوت کنید نه به هوس!

۷ ـ از داشتن یا نداشتن همسر اون فرد مطلع بشین تا خدایی نکرده یهو سرتون هوو نیاره!

۸ ـ دعا هاتون کم بوده ها ! هنوز مریضیم خوب نشده!